سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا نباید آرزوی نابودی عنصر ضد ولایت فقیه را داشت؟

ریشه ضدیت با ولایت خدا و اولیاءش در حسادت نسبت به ولی خدا است .حسادت نسبت به ولی خدا باعث می شود که افراد ریاست افراد ضعیف تر از خود را بپذیرند.اینها نسبت به همه حسادت ندارند .بلکه این حسادت تنها نسبت به ولی خدا است.وقتی مروان بن حکم نسبت به ولایت امام حسین (علیه السلام) حسادت می کند به راحتی تحت ولایت یزیدی قرار می گیرد که در نظر خود مروان به هیچ وجه عددی نیست.یزید بن معاویه مثل فرزند مروان است.او کسی است که نه از سیاست سر در می آورد و نه از دین و نه از هیچ چیز دیگر.اما چرا باید فرد سیاست بازی مثل مروان بن حکم زیر بار ولایت یزید برود؟چون مروان نسبت به حسین بن علی (علیه السلام) حسادت دارد.نمی تواند ببیند فرزند علی بن ابی طالب (علیه السلام) ولی او باشد .چون انسان بی معنویتی است.وضع مردم کوفه هم دقیقا همین طور بود.چون مردم بی معنویتی بودند نمی توانستند ولایت علی (علیه السلام) را بپذیرند.اما همان مردم به راحتی تمام ولایت حجاج بن یوسف ثقفی را پذیرفتند.حال سوال این جاست.کسانی که ولایت اولیاء خدا را نمی پذیرند آدم های بدی هستند یا عناصر خطرناکی اند؟ آیا می شود گفت که اینها آدم های بدی هستند و موجوداتی خطرناک نیستند ؟ خیر

عناصر ضد ولایت اولیاء خدا موجودات خطرناکی اند.از میان شان جاسوس به وجود می آید .وطن فروش،خود فروش و همه چیز فروش هم بوجود می آید.تمایل به ولایت طاغوت و بی اعتنایی به ولایت اولیاء خدا این چنین مولودهایی دارد.

فلسفه شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه همین است.چون عنصر ضد ولایت عنصر خطرناکی است.عنصر ضد ولایت اولیاء خدا ،به همان سهولتی که به ولایت خدا بی اعتنایی می کند جذب ولایت طاغوت می شود.و اینقدر به ولایت طاغوت متعهد می شود که همه را به تعجب وا می دارد.

سازمان مجاهدین خلق یکی از این نمونه هاست.اینها تمام مشکلشان در ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی با ولایت فقیه بود.نمی توانستند ولایت اولیاء الله را بپذیرند .حتی روی دیوارها "رئیس جمهور [امام] خمینی " می نوشتند.می گفتند که اگر امام را رئیس جمهور کنید حرفی نیست.چند وقت دیگر با انتخابات بعدی یک شخص دیگری را جایگزین او می کنیم.به امام جایگاهی ندهید که نتوان او را تغییر داد.او را ولی فقیه نکنیدکه رئیس جمهور ها زیر نظرش بروند.آن وقت نتیجه اینهایی که ولایت امام خمینی را نپذیرفتند چه شد؟نتیجه اش این شد که به سادگی تمام ولایت صدام یزید کافر را پذیرفتند.و به دستور صدام عراقی شیعه کشتند،عراقی سنی کشتند،به ایران حمله کردند و ... کسانی که ولایت امام را نپذیرفتند فرمانده شان صدام عفلقی شد.

کسی که ولایت خدا را نپذیرد مثل آب خوردن ولایت طاغوت را می پذیرد.و این خصوصیت او را تبدیل به یک عنصر خطرناک می کند.بعضی ها هستند که یک روحیه ضد ولایی دارند .انسان فکر می کند که اینها زیر بار حرف زور نمی روند و آقا بالا سر نمی خواهند.باید گفت این خیلی خوب است.شما زیر بار حرف زور نروید .نه علی (علیه السلام) و نه معاویه. ولی نکته اینجاست که اینها اینقدر مثل موم  نرم اند در دستان معاویه که انسان تعجب می کند.

عمر بن سعد ،ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) را نمی پذیرفت .می گفت من در فتنه دخالت نمی کنم.آن وقت همین فرد در زمان ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) ،نوکر نوکر یزید بن معاویه شد.یزید شخصیت اجتماعی نداشت و انسان پستی بود.اما عمر سعد استاد اخلاق بود.عبیدالله زیاد هم نوکر یزید بود.عمر سعد استاد اخلاق ،ولایت خدا را نپذیرفت،نوکر نوکر یزید میمون باز شد و آمد حسین بن علی (علیه السلام) را کشت.ببینید این آدم چه عنصر خطرناکی بود.

مردم همواره میان دو ولایت مجبور به انتخاب اند.

*اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ*

به این آیه دقت کنید .می فرماید خدا ولی کسانی است که ایمان آورده اند.خدا ولایتش را به اولیاءش می دهد.امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ولایتنا ولایت الله التی لم یبعث نبی قط الا بها.

حال کسانی که ولایت خدا و اولیاءش را نمی پذیرند مشکلشان چیست؟* الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ*

مشکلشان این است که طاغوت را به ولایت می پذیرند.طاغوت یعنی کسی که خدا نگفته  ،او رئیس است. اولین مشکل شان این است که ولایت طاغوت را می پذیرند.بعد طاغوت چه بلایی بر سرشان می آورد؟ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

خدا در آیه دیگر می فرماید:* أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیدًا*

انگار اصلا اینها دوست دارند ولایت مطلقه غیر خدا را بپذیرند.وقتی به آنها می گوییم بیایید ولایت مطلقه رسول الله (صلی الله علیه و آله) را بپذیرید،مخالفت می کنند.اما همین تمایل ولایت پذیری را نسبت به طاغوت دارند .نسبت به کسی که خدا او را تعیین نکرده است. اینها ولایت مطلقه فقیه را نمی پذیرند اما حاضرند ولایت مطلقه احزاب و صهیونیسم را بپذیرند.

حال نباید آرزوی نابودی عنصر ضد ولایت فقیه را داشت؟


» نظر