سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون مطالعات بسیج دانشجویی برگزار می کند:

مسابقه کتاب خوانی یار مهربان

این مسابقه در ده مرحله برگزار می شود که در پایان به سه نفر از کسانی که به ده مسابقه برگزار شده پاسخ دهند یک ربع سکه اهدا می شود.

برای دریافت متن مسابقه به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

اسلام وتجدد زندگی       

 

انسان تنها جانداری نیست که اجتماعی زندگی می کند . بسیاری از حیوانات بالاخص حشرات زندگی اجتماعی دارند و از یک سلسله مقررات و نظامات حکیمانه پیروی می کنند.

تمدن آنها برخلاف تمدن بشر ادواری از قبیل عهد جنگل وعهد حجر وعهدآهن وعهد اتم طی نکرده است .آنها ازاولی که پا به این دنیا گذاشته اند دارای همین تمدن و تشکیلات بوده اند که امروز هستند وتغییری در اوضاع انها رخ نداده است . این انسان است که به مصداق (وخلق الانسان ضعیفا ) زندگی اش از صفر شروع شده وبه سوی بی نهایت پیش می رود .

اما انسان .زندگی اجتماعی انسان دائما دستخوش تغییر وتحول است. هر قرنی برای انسان دنیا عوض می شود .راز اشرف مخلوقات بودن انسان هم در همین جاست . انسان فرزند بالغ ورشید طبیعت است به مرحله ای رسیده است که دیگر نیازی به قیمومت وسرپرستی مستقیم طبیعت به اینکه نیروی مرموزی به نام (غریزه ) اورا هدایت کند ندارد .او با عقل زندگی می کند نه با غریزه .

انسان رسیده به آن  مرحله که به تعبیر قران کریم بار امانتی که اسمانها و زمین و کوهها نتوانستند کشید به

دوش بگیرد .یعنی آزادی را بپذیرد ومسئولیت تکلیف و وظیفه را قبول کند ،وبه همین دلیل از ظلم وجهل ،از خودپرستی و اشتباه کاری نیز مصون نیست .

قران کریم آنجا که این استعداد عجیب انسان را در تحمل امانت تکلیف و وظیفه بیان می کند ،بلافاصله او را با صفت های (ظلوم ) و(جهول) نیز توصیف می نماید .

این دو استعداد در انسان ،استعداد تکامل واستعداد انحراف ،از یکدیگر تفکیک ناپذیرند .

جامد ها وجاهل ها

از جمله خاصیت های بشر افراط وتفریط است .انسان اگر در حد اعتدال بایستد کوشش می کند میان تغییرات نوع اول ونوع دوم تفکیک کند،کوشش می کند زمان را بانیروی علم و ابتکار وسعی وعمل جلو ببرد ،اما متاسفانه همیشه این طور نیست . دو بیماری خطرناک همواره ادمی را در این زمینه تهدید می کند :بیماری جمود وبیماری جهالت .نتیجه ی بیماری اول توقف و سکون وبازماندن از پیشروی وتوسعه است ،ونتیجه ی بیماری دوم سقوط وانحراف است .

جامد میان هسته وپوسته ، وسیله وهدف ،فرق نمی گذارد .از نظر او دین مامور حفظ آثار باستانی است . از نظر او قران نازل شده است برای اینکه بیان زمان را متوقف کند واوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. از نظر او عم جزء خواندن ،با قلم نی نوشتن ،ازقلمدان مقوایی استفاده کردن ،در خزانه ی حمام شستشو کردن ،با دست غذا خوردن ،چراغ نفتی سوختن ،جاهل وبی سواد زیستن رابه عنوان شعائر دینی باید حفظ کرد .جاهل برعکس ،چشم دوخته ببیند دردنیای مغرب چه مد تازه و چه عادت نوی پیدا شده است که فورا تقلید کند ونام تجدد وجبر زمان روی آن بگذارد .

درقرون اخیر مساله ی تناقض علم ودین در میان مردم مغرب زمین زیاد مورد بحث وگفتگو واقع شده است.فکر تناقض دین وعلم دوریشه دارد :یکی اینکه کلیسا پاره ای از مسائل علمی وفلسفی قدیم را به عنوان مسائل دینی که از جنبه ی دینی نیز باید به آنها معتقد بود پذیرفته بود وترقیات علوم،خلاف آنها را ثابت کرد. دیگر از این راه که علوم وضع زندگی را دگرگون کرد وشکل زندگی را تغییر داد.

جامدهای متدین نما همانطوری که به پاره ای مسائل فلسفی بی جهت رنگ مذهبی دادند ،شکل ظاهر مادی زندگی راهم می خواستند جزئ قلمرو دین به شمار آورند .افراد جاهل وبی خبر نیز تصور کردند که واقعا همین طور است ودین برای زندگی مادی مردم شکل وصورت خاصی در نظر گرفته است وچون به فتوای علم باید شکل مادی زندگی را عوض کرد،پس علم فتوای منسوخیت دین را صادر کرده است.

جمود دسته ی اول وبی خبری دسته ی دوم فکر موهوم تناقض علم ودین را به وجود آورد.

تمثیل قران

اسلام دینی است پیشرو وپیش برنده.قران کریم برای این که مسلمانان را متوجه کند که همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد ونمو وتکامل باشند،مثلی می آورد .می گوید :مثل پیروان محمد مثل دانه ای است که در زمین کاشته شود .آن دانه ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین می دمد،سپس خود را نیرومند می سازد ،سپس روی ساقه ی خویش می ایستد .آنچنان با سرعت وقوت این مراحل را طی می کند که کشاورزان را به شگفت می آورد .

این مثلی است از جامعه ای که منظور قران است ، نموداری است آنچه آرزوی قران است .قران اجتماعی را پی ریزی می کند که دائما در حال رشد وتوسعه وانبساط وگسترش باشد .

ویل دورانت می گوید :هیچ دینی مانند اسلام پیروان خویش را به نیرومندی دعوت نکرده است .تاریخ صدر اسلام نشان داد که اسلام چقدر برای اینکه اجتماعی را از نو بسازد وپیش ببرد تواناست  .

اسلام ،هم با جمود مخالف است و هم با جهالت . خطری که متوجه اسلام است ،هم از ناحیه ی این دسته است و هم از ناحیه ی ان دسته . جمودها و خشک مغزی ها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی و حال انکه ربطی به دین مقدس اسلام ندارد بهانه به دست مردم جاهل می دهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارد. واز طرف دیگر ،تقلید ها و مد پرستی ها و غرب زدگی ها اعتقاد به این که سعادت مردم مشرق زمین در این است که جسما وروحا و ظاهرا و باطنا فرنگی بشوند ،تمام عادات و آداب و سنن آنها را بپذرند ،قوانین مدنی و اجتماعی خود را کور کورانه با قوانین آنها تطبیق دهند،بهانه ای به دست جامد ها داده که به هر وضع جدیدی با چشم بد بینی بنگرند و آن را خطری برای دین و استقلال و شخصیت اجتماعی ملتشان به شمار آورند.

در این میان آن که باید غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد اسلام است.

جمود جامدها به جاهلها میدان تاخت وتاز می دهد و جهالت جاهلها جامدها را در عقاید خشکشان متصلب تر می کند.

عجبا!این جاهلان متمدن نما گمان می کنند زمان ((معصوم ))است. مگر تغییرات زمان جز به دست بشر به دست کس دیگر ساخته می شود؟ از کی و از چه تاریخی بشر عصمت از خطا پیدا کرده است ،تا تغییرات زمان از خطا و اشتباه معصوم بماند؟

بشر همان طوری که تحت تاثیر تمایلات علمی،اخلاقی،ذوقی،مذهبی قرار دارد وهر زمان ابتکار تازه ای در طریق صلاح بشریت می کند،تحت تاثیر تمایلات خود پرستی،جاه طلبی،هوسرانی،پولدوستی،استثمارگری هم هست. بشر همان طوری که موفق به کشفهای تازه وپیدا کردن راههای بهتر و وسایل بهتر میشود،احیانا دچار خطا واشتباه هم می شود. اما جاهل خود باخته این حرفها را نمی فهمد. تکیه کلامش این است که دنیا امروز چنین است،دنیا امروز چنان است.

عجیب تر اینکه اینها اصول زندگی را از روی کفش،کلاه و لباسشان قیاس می گیرند: چون کفش و کلاه،نو و کهنه دارد ودر زمانی که نو است وتازه از قالب در آمده قیمت دارد و باید خرید و پوشید و همینکه کهنه شد باید آن را دور انداخت،پس همه ی حقایق عالم از این قبیل است. از نظر این جاهلان،خوب وبد مفهومی جز نو وکهنه ندارد. از نظر این ها فئودالیسم (یعنی اینکه یک زورمند به نا حق نام مالک روی خود بگذارد وسر جای خود بنشیند وصدها دست و بازو کار کنند که دهان آن یکی بجنبد )به این دلیل بد است که دیگر کهنه شده است،دنیای امروز نمی پسندد، دوره اش گذشته واز مد افتاده است،اما روز اولی که پیداشد وتازه ازقالب درآمده وبه بازار جهان عرضه شده بود ،خوب بود.

از نظر اینها استثمار زن بد است،چون دنیای امروز دیگر نمی پسندد.اما دیروز که به زن ارث نمیدادند،حق مالکیت برایش قائل نبودند،اراده وعقیده اش را محترم نمی شمردند، خوب بود،چون نو بود وتازه به بازار آمده بود. از نظر این گونه افراد چون عصرعصر فضا است ودیگر نمی توان هواپیما را گذاشت والاغ سواری کرد، برق راگذاشت وچراغ نفتی روشن کرد، ماشین های غول پیکر چاپ را گذاشت ودست نویسی کرد ،همینطور نمیشود در مجالس رقص شرکت نکرد ،به "مایو پارتی "و"آشپزخونه پارتی" نرفت ،عربده ی مستانه نکشید،پوکر نزد ،مد بالای زانو نپوشید زیرا همه ی اینها پدیده ی قرن می باشند و اگر نکنند به عصر

الاغ سواری بر گشته اند.

کلمه "پدیده قرن"چه افراد بسیاری را بد بخت وچه خانواده های بی شماری رامتلاشی کرده است .

می گویند عصر علم است ،قرن اتم است،زمان قمر مصنوعی است ،دوره موشک فضا پیما است .بسیار خوب ما هم خدا را شکر میکنیم که در این عصروزمان ودر این قرن زندگی میکنیم وارزو میکنیم که هرچه بیشتر وبهتر از مزایای علوم وصنایع استفاده کنیم .اما آیا در این عصر همه ی سرچشمه هاجز سرچشمه ی علم خشک شده است ؟ تمام پدیده های این قرن محصول پیشرفت های علمی است ؟ ایا علم چنین ادعایی دارد که طبیعت شخص عالم را صد در صد رام ومطیع وانسانی بکند؟

علم درمورد شخص عالم چنین ادعایی ندارد تاچه رسد به آنجا که گروهی عالم ودانشمند با کمال صفا وخلوص نیت به کشف و جست وجو می پردازند وگروه هایی جاه طلب ،هوسران،پول پرست ،حاصل زحمات علمی آنها را در راه مقاصد پلید خودشان استخدام می کنند.ناله ی علم همواره از این که مورد سوء استفاده ی طبیعت سرکش بشر قرار می گیرد بلند است.گرفتاری وبد بختی قرن ما همین است .

علم در ناحیه ی فیزیک پیش میرود وقوانین نور را کشف می کند.گروهی سود جو همین را وسیله تهیه یفیلم های خانمان سوز قرار می دهند .علم شیمی جلو می رود وخواص ترکیبات اشیا را به دست می آورد.آنگاه افرادی به فکر استفاده می افتند وبلایی برای جان بشر به نام هروئین می سازند.علم تا درون اتم راه می یابد ونیروی شگفت انگیز اتم را مهار می کند اما پیش از ان که کوچکترین استفاده ای در راه مصالح بشر بشود،جاه طلبان دنیا از ان بمب اتمی می سازند و بر سر مردم بی گناه می ریزند.

وقتی به افتخار انشتاین ،دانشمند بزرگ قرن بیستم،جشنی به پا کردند خود وی پشت تریبون رفت وگفت:شما برای کسی جشن می گیرید که دانش او سبب بمب اتم شده است ؟

وی نیروی دانشش رابرای ساخت بمب به کار نینداخت؛ جاه طلبی گروهی دیگر از دانش او چنین استفاده کرد

هروئین وبمب اتمی وفیلم های چنین وچنان را فقط به دلیل این که پدیده ی قرن می باشند نمی توان موجه دانست اگر کاملترین بمبها را با آخرین نوع بمب افکن ها به وسیله ی زبده ترین تحصیل کرده ها بر سر مردم بی گناه بریزند،از وحشیانه بودن این کار ذره ای نمی کاهد.


» نظر