سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مردم، خدا یا هردو؟؟!!

قرآن کتاب آخرین پیامبر آسمانی و پایان دستورات مستقیم الهی و کامل ترین راهکار برای رسیدن به سعادت است و بالاترین ارزش ، درک تمام مفاهیم و عمل به آن است همچنانکه بزرگترین سند سیاسی و حقوقی هر ملت متمدنی قانون اساسی آن کشور است و برترین اندیشه انسانی در جوامع امروزی پای بندی به آن است.به راستی هدف از برنامه ها و اسناد و کتب این چنینی چیست و اثر مقید شدن به آن چگونه هویدا می شود؟آری سالهاست که دغدغه بشر رسیدن به مطلوب ها و ایده آل هاست. از آغازین روزهای زندگی بشری ، انسان برای آنچه دوست می دارد و خوب می داند برنامه ریزی کرده است و می کوشد که به آنها برسد. چراغ دانش راه را منور ساخت و به کمک بشر شتافت تا درونیات و محسناتش را درک کند، بیان نماید و برای رسیدن به آن طرح و نقشه بریزد. با پیشرفت های اجتماعی و همبستگی میان مردم جامعه و تشکیل مفهوم ملت این آرمان ها عظیم تر و ارزشی تر شدند.حقوق به عنوان برقرار کننده نظم و عدالت رخ نمود و راه را برای متعادل ساختن روابط میان مردمان و حاکمیت ها هموار ساخت. پیشرفت های بشر او را برای رسیدن به آمالش به سوی چشم انداز ها و میثاق نامه هایی سوق داد که قانون اساسی سرآمد آنهاست. ماحصل اندیشه های بشری و مردمان در طول اعصار ، اسناد قانون اساسی در حکومتداری به شکل دموکراسی است.از سویی دیگر خداوند نیز بندگانش را بر روی کره خاکی بدون راهنما و راهنمایی رها نکرد. اولین بشری که بر زمین گام نهاد پیامبری الهی بود و این نشانگر توجه خداوند به هدایت مردمان و سعادت مندی آنهاست. با تشکیل اولین قبایل و طوایف همواره خداوند به ارسال رسل در بین آنها پرداخت و با پیشرفت و امکان کتابت خداوند رهنمودهایش را به انبیا در قالب کتب آسمانی فرو می فرستاد.کتبی که دستورات جامعی را برای بهتر زیستن و رسیدن به مطلوب نهایی را به تصویر می کشید و در انتهای رسالت و پایان یافتن دوران پیامبری ، کامل ترین سند را به عنوان قرآن بر آخرین فرستاده اش فرو فرستاد و آن را میثاقی برای همه مردمان تا پایان دنیا دانست.به طوری که محور هدایتگری تمام ائمه نیز قرآن کریم بوده و هست.اینکه پایان عمل به قرآن به عنوان ثمره وحیانی و آسمانی . یا عمل به سند قانون اساسی به عنوان ثمره بشری و انسانی چه سرانجامی خواهد داشت را تاریخ مشخص خواهد کرد اما آیا در بین این دو سند نقطه اشتراک و تلاقی ای  هم وجود دارد؟!نظام حکومتی جمهوری اسلامی به صورت منحصر به فرد در دنیا شکلی از حکومت است که کوشیده سندی با محتوای دوگانه از تعالیم الهی و انسانی را سرلوحه کار خود قرار دهد.اسلام در قانون اساسی کشور ایران رخ می نماید و اصول متنوعی به صورت صریح یا ضمنی بر این امر تاکید می کنند: اصل دوم قانون اساسی اعتقادی بودن و بر پایه اصول دین و مذهب بودن را تشریح می نماید. اصول دوازدهم تا چهاردهم بر رسمیت دین اسلام و مذهب شیعه تاکید می نمایند. در اصل چهارم فعلیت یافتن نظام اسلامی موکول به اسلامی شدن قوانین و مقررات کشور می شود که برای رسیدن به این امر تدابیری را در اصول 72،91و 94تا9 اتخاذ می نماید.نقطه درخشش اسلام در قانون اساسی که در دیباچه آن هم تصدیق شده ولایت امر و امامت مستمری است که ضامن طی طریق اسلامی نظام است . بدین منظور در زمان غیبت، ولایت فقیه را به عنوان اصولی ترین محور در نظام مقرر داشته و در اصل 5 قانون اساسی آمده است:« در زمان غیبت حضرت ولی عصر "عجل ا...تعالی فرجه" در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا ، آگاه به زمان ، شجاع ،مدیر و مدبر است که طبق اصل 107عهده دار آن می گردد.»و ریاست فائقه زمامداری را از طریق نظارت، طبق اصل 57و یا از طریق مباشرت مستقیم طبق اصل 110 در اختیار رهبری قرار داده و به وی سپرده است.بدین ترتیب ولایت فقیه از سویی به عنوان امتداد دهنده راه هدایت الهی و مورد تایید قرآن کریم و از سویی به عنوان نگهدارنده زمام قانون اساسی و رعایت اصولش، نقطه اشتراک پر رنگ و با اهمیتی بین سند الهی قرآن و سند بشری قانون اساسی است.ولایت به عنوان محور حبل المتین الهی راهی است برای رسیدن به سعادت و دریچه ایست به سوی همه خوبی ها.وقتی عقل بشر در طول عقل خدا باشد می تواند مسیر درست را رهنمون سازد ، می توان با مردم بود و خدایی بود و این رمز نجات بشر و زمینه ساز ظهور ولی امر است...

                                                                                                                     فهیمه حیاتی زاده-حقوق 85


» نظر