سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون مطالعات بسیج دانشجویی برگزار می کند:

سومین مرحله از مسابقه کتاب خوانی یار مهربان  

این مسابقه در ده مرحله برگزار می شود که در پایان به سه نفر از کسانی که به ده مسابقه برگزار شده پاسخ دهند یک ربع سکه اهدا می شود.

برای دریافت متن مسابقه به ادامه مطلب مراجعه کنید

آزادی یکی از لوازم حیات و تکامل است ،یعنی یکی از نیازمندیهای موجود زنده آزادی است. فرق نمی کند که موجود زنده از نوع گیاه باشد یا حیوان و یا انسان ،به هر حال نیازمند به آزادی است . منتها آزادی یک گیاه متناسب با ساختمان آن است ، و آزادی حیوان طور دیگری است ، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای گیاه و حیوان نیاز دارد. هر موجود زنده خاصیتش این است که رشد می کند، تکامل پیدا می کند، متوقف نیست. جمادات که رشد و تکامل ندارند نیازمند آزادی هم نیستند ولی گیاه باید آزاد باشد .موجودزنده برای رشد وتکامل به سه چیزاحتیاج دارد: 1-تربیت2-امنبت 3-آزادی

تربیت عبارت است از یک سلسله عوامل که موجودات زنده برای رشدشان به آنها احتیاج دارند مثلا یک گیاه بری رشد و نموش به آب و خاک و نور وحرارت احتیاج دارد یک حیوان به غذا احتیاج دارد و یک انسان علاوه بر احتیاجات گیاه و حیوان به یک سلسله احتیاجات انسانی که همه آنها در کلمه "تعلیم وتربیت" جمع است، احتیاج دارد. این عوامل به منزله غذاهایی است که باید به یک موجود زنده برسد تا رشد کند. باور نکنید که یک موجود زنده بتواند بدون غذا رشد کند. قوه غاذیه یکی ازلوازم موجود زنده است.

دومین چیزی که موجود زنده به آن احتیاج دارد امنیت است. موجود زنده حیات دارد ،لوازم حیات را هم دارد؛باید امنیت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگیرند؛یعنی از ناحیه یک دشمن و یک قوه خارجی، آنچه دارد از او سلب نشود. انسان ،هم به تعلیم و تربیت احتیاج دارد هم امنیت؛یعنی جان دارد جانش را از او نگیرند ،سلامت دارد سلامتشرا از او نگیرند، آنچه را دارد از او نگیرند.

سومین چیزی که هر موجود زنده ای احتیاج دارد آزادی است. یعنی جلوی راهش را نگیرند،پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده امنیت داشته باشد ،عوامل رشد هم داشته باشد ولی در عین حال موانع جلوی رشدش را بگیرد،امکان رشد برای آن نیست.

هر موجود زنده ای که می خواهد راه رشد و تکامل را طی کند،یکی از احتیاجاتش آزادی است. یعنی نبودن مانع. انسانهای آزاد انسانهایی هستند که با موانعی که جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند و تن به وجود مانع نمی دهند. این هم تعریف مختصری از آزادی

اقسام آزادی

انسان در زندگی فردی خود موجود تکامل یافته ای است و با گیاه و حیوان بسیار تفاوت دارد ،گذشته از آزادیهایی که گیاهان و حیوانات به آنها نیازمندند یک سلسله نیازمندیهای دیگری هم دارد که ما آنها را به دو قسم منقسم می کنیم. بک نوع آزادی اجتماعی است یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد،دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند و او را استثمار نکنند یعنی تمام قوای فکری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند این را می گویند آزادی اجتماعی.

کلمه استثمار یعنی چیدن میوه دیگری . هر کسی وجودش مثل یک درخت پر میوه است. میوه درخت وجود هر کسی یعنی محصول کار و فکرش ، محصول فعالیتش،محصول ارزشش باید مال خودش باشد. وقتی که افرادی کاری می کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق می دهند و میوه های وجود آنها را می چینند، می گویند این فرد، فرد دیگر را استثمار کرده است.

آزادی اجتماعی در قرآن

 در نص قرآن مجید ،یکی از هدفهایی که انبیا داشته اند این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند،یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند.

یکی از

 

یکی از حماسه های قرانی،همین موضوع آزادی اجتماعی است. من خیال نمی کنم که شما بتوانید جمله ای زنده تر و موجدارتراز جمله ای که در این مورد در قرآن است پیدا کنید؛ قران می فرماید ؛ قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواءبیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله ای پیامبربه این کسانی که مدعی پیروی از یک کتاب اسمانی گذشته هستند این طور بگو ؛بیایید همه ما جمع شویم دور یک کلمه ، زیر یک پرچم. در مقام پرستش ، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم؛نه مسیح را بپرستیم نه غیر مسیح را نه اهرمن را ،جز خدا هیچ موجودی را پرستش نکنیم . "ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله :هیچ کدام ازما دیگری را بنده و برده خودش نداند وهیچ کس هم یک نفر دیگر را ارباب و آقای خودش نداند. یعنی نظام آقایی و نوکری ملغی ؛نظام استثمار،مستثمِر و مستثمَر ملغی ؛نظام لا مساوات ملغی ؛ هیچ کس حق استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد.

آزادی معنوی

اما نوع دیگر آزادی ،آزادی معنوی است. تفاوتی که میان مکتب انبیا و مکتبهای بشری هست در این است که پیغمبران آمده اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند،وآزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست،بلکه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست. و این است درد امروز جامعه بشری که بشر امروز می خواهد آزادی اجتماعی را تامین کند ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود؛یعنی نمی تواند ،چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت ،انبیا،دین، ایمان وکتابهای آسمانی نمی توان تامین کرد.

انسان یک موجود مرکب و دارای قوا و غرایز گوناگونی است. انسان شهوت دارد،غضب دارد،حرص و طمع دارد،جاه طلبی و افزون طلبی دارد.در مقابل،عقل دارد،فطرت دارد،وجدان اخلاقی دارد.انسان

 

از نظر معنا ،باطن و روح خودش ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن است برده و بنده باشد؛یعنی ممکن است انسان بنده حرص خودش باشد ،اسیر شهوت خودش باشد،اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممکن است از همه اینها آزاد باشد.

ممکن است انسانی باشد که همان طور که از نظر اجتماعی ازادمرد است ،زیر بار ذلت نمی رود،زیر بار بردگی نمی رود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ می کند،از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ کرده باشد،یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد. این آزادی همان است که در زبان دین "تزکیه نفس " و "تقوا"گفته می شود.

وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی

آیا ممکن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟

امروز عملا می گویند: بله. عملا می خواهند بشری که اسیر خودش است،آزادی اجتماعی را محترم بشمارد.

آن علتی که در دوران گذشته بشر را وادار به سلب آزادی اجتماعی و پایمال کردن حقوق اجتماعی دیگران می کرد،حس منفعت طلبی او بوده است نه جهل یا عدم وجود قانون.

حس منفعت طلبی بشر امروز چطور؟

نه علم توانسته است جلوی آز را بگیرد نه تغییر قوانین. تنها کاری که کرده است این است که شکل و فرم قضیه را عوض نموده است ،محتوا همان محتوا است.

بشر قدیم یک موجود صریح بود،هنوز به حد نفاق و دو رویی نرسیده بود. فرعون مردم را استعباد می کرد،رسماهم می گفت:قومهما لنا عابدون.

اما بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادی ،تمام سلب آزادیها، سلب حقوقها، بندگیها و بردگی ها را دارد،چرا؟ چون آزادی معنوی نداردو در ناحیه روح خودش آزاد نیست و چون تقوا ندارد.

 

 

 


» نظر